میراثی ‌جهانی در دل روستا

با هر بار رفتن، کلمات در وجود آدمی زایشی دوباره می‌یابند آن هم در زمستانی که دیگر از سفیدی برف خبری نیست. در سفر، واژه‌ها در اوج سکوت، فریاد می‌کشند. دوباره سفر، شاید این هجرت‌های کوتاه سرآغاز یک سفر بزرگ در انسان باشد.

تنها و تنها دیدن ایران و مناظر باشکوهش، روح عصیانگر انسان را آرام نمی‌کند، هر وجبش را باید فهمید، ادراک کرد و دل داد، تا بی‌نهایت... و این قصه همچنان ادامه دارد.

در این فصل که هوا سخت سرد است، سفر به یک روستای جنوبی، اندکی گرما را میهمان نهانخانه دل می‌کند. این دهکده «خماط» نام دارد، به لحاظ خط و خطوط جغرافیایی که اصلا با روح انسان سازگار نیست، تابع شهرستان شوش است. آرامگاه بزرگ پیامبر عصر خود، ‌دانیال‌ نبی در شوش است و شوش پیامی الهی با خود دارد، تنها باید اندکی رست از این عالم ‌ناسوت‌!

20 کیلومتر از سمت جنوب با اندیمشک و 40 کیلومتر از شوش فاصله دارد، آن هم از جانب شمالی. نمی‌شود اصلا در تابستان و گرما به این روستا آمد، گرم است، خیلی زیاد. اگر گرم نبود که اصلا جنوب نبود. حالا فصل رفتن به خماط است. لابد خماط برایتان نامانوس است، بن مایه کلمه عربی است. دهخدا آن را «بریان‌کننده گوشت» معنی کرده است. هموطنان عرب زبان ساکن این روستا هستند. دیدن کودکان شیرین زبان که عربی سخن می‌گویند زیباست. آن هم کودکانی که در میان درختان اوکالیپتوس، کنار و زبان گنجشک به بازی‌های اسب‌دوانی، حوله، شکار و... روزگار طلایی خود را سپری می‌کنند. اندکی که بزرگ‌تر می‌شوند اگر وسوسه شهر گریبانشان را نگیرد، راهی مزارع نیشکر هفت‌تپه و میان آب یا باغ‌های شخصی خود می‌شوند. این مزارع خود دیدن دارند. نمی‌شود و نمی‌توان از دیدنشان گذشت.

کشت نیشکر در تمدن بشری

هنگامی که نام هفت‌تپه را می‌شنویم و روزگار کنونی‌اش را می‌بینیم دل آدمی می‌گیرد. در این هفت‌تپه که حالا مزارع و کارخانجات نیشکر از آن سر بر آورده‌اند آثار بسیار زیادی که حتی قدمت آنها به 3500 سال پیش از میلاد مسیح بازمی‌گردد، کشف شده است. تمدن‌های زیادی در هفت‌تپه وجود داشته است که بخشی از تاریخ بشریت را روایت می‌کنند، اما حال آنها در روزگار ما چندان خوب نیست. هفت‌تپه در حد فاصل شوش و چغازنبیل قرار دارد.

حالا می‌خواهید به همه جای این خاک سوخته سرک بکشید، آستان منطقه حفاظت شده دز و کرخه را باید پاس داشت و همچنان به حفظش همت کرد. چشم‌انداز این خطه بسیار شگفت‌انگیز است. شیرین مثل همان نیشکر. باغ و باغداری هم در این دهکده رونق خوبی دارد.

دومین اثر جهانی ایران

شاید نام روستا برای خیلی ناآشنا باشد، اما آثار تاریخی اینجا بسیار شهره‌اند؛ «معبد زیگورات چغازنبیل» یکی از آن همه است. این معبد که درست در کنار روستا خودنمایی می‌کند 1300 سال قبل از میلاد مسیح بنا شده است. اهل فن تاریخ آن را به دوره عیلامیان منسوب کرده‌اند و چنانچه نقل شده است یک پادشاه عیلامی به نام «ونتاش گال» دستور ساخت آن را داده است. نمای خارجی معبد از جنس کاشی و آجرهای لعابدار است به رنگ‌های آبی، سبز و زرین فام. بنای مزبور در هفت طبقه ساخته شده، انگار این عدد هفت در آن ایام نیز قداست داشته است، البته شاید. به هر حال معبد آسمانخراشی بوده برای خودش در آن دوره. سازندگان این معبد را وقف خدایان خود کرده بودند، خدایانی که در آن روزگار جزو اعتقادات مردم بوده‌اند. یک باور جالب که در آن دوره وجود داشته است این بود که خدای آنها از آخرین طبقه ‌زیگورات به آسمان پر می‌کشد و دیگر روز باز می‌آید. در یک دیواره از آن، نوشته‌هایی به زبان عیلامی و اکدی وجود دارد. ما که نمی‌دانیم و ندانستیم به چه معنی است. این بنا در هفت طبقه ساخته شده است.

زیگورات چغازنبیل پس از تخت جمشید و میدان نقش جهان اصفهان، سومین اثر ثبت شده ایران است که در فهرست آثار جهانی یونسکو وجود دارد، اما انگار نگاه نامهربان بر این اثر ارزشمند سایه افکنده است. چغازنبیل اینک تنها و غریب در یک برهوت مهجور مانده است. از این اثر زیاد گفته و شنیده شده است، اما به عنوان یک میراث جهانی، نیاز به حفظ و حراست بیشتری دارد.

سماع در سرزمین اسطوره‌ای

سرزمینی که مکان زایش فرهنگ و تمدن بوده است به غیر از میراث باستانی، جاذبه‌های معنوی زیادی برای مسافران دارد؛ موسیقی محلی عربی یکی از آنهاست. باید اعتراف کرد موسیقی به طور شگفت‌انگیزی در میان مردم رواج دارد، بویژه در جشن‌ها. «چوبیه»، «ربابه»، «عطاب»، «علیلی»، «علونی»، «طبله» و «موال» بخشی از انواع گوناگون و متنوع موسیقی این منطقه به‌شمار می‌آیند.

‌بقعه عباس بن علی‌ برای مردم جایگاه ویژه‌ای دارد، این زیارتگاه یک کیلومتر از جاده چغازنبیل فاصله دارد. اگر رخصتی بود زیارت این بزرگمرد راستین را از دست ندهید. قدم زدن در روستا و آرام گرفتن زیر سایه درختان نخل و انار به یکباره خستگی سفر را از وجود می‌زداید. به خانه‌ها که نگاه می‌کنید 2 بافت ناهمگون را مشاهده خواهید کرد درست مثل بسیاری از روستاهای دیگر، بافت جدید که با مصالح آجر، سیمان و آهن ساخته شده‌اند و بافت زیبای قدیمی که دارای سقف‌های تخت و پوشیده از چوب و شاخ و برگ درختان هستند. بوی مطبوع انواع غذاهای محلی مانند «آش توله»، «دبس»، «اکت»، «شعت»، «اچعاب»، «غمیضه» و... هر آدم سیری را وسوسه می‌کند!

رنج فراوان و مزد اندک

پیش از دیدن این روستا، صنایع دستی منطقه جنوب را در نمایشگاه صنایع دستی دیده بودم، اما انگار دیدن حصیر‌‌بافی و سبد‌بافی در زادگاهش، زیبایی خاص خود را دارد. زنان، آنها را با ذوق زیاد درست می‌کنند و با مبلغ اندک به فروش می‌رسانند. کاش کسی به تدبیر و ساماندهی این همه هنر همت می‌کرد. چیزهای زیادی در این ملک نیاز به تدبیر دارد، چیزهایی که گنجینه و ثروت ملی این خاک‌اند، هنوز چشم مردم به دست مسوولان خیره مانده است تا شاید روزگاری... .

سامان عابری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد